سعید: سلام سید عزیز.
آزادی شما را همراه عید آزادکی به خانواده محترمت و همه دوستارانت تبریک می گویم.ایام به کام عزت مستدام.
(۶ آذر ۱۳۸۸ - ۲۲:۰۹)
جواد باغبانی: نوشتی "هنوز هم گمان میکنم حالا حالاها حال و حوصله هر روز نوشتن ندا شته باشم" باز گفتی "اگه لینک ندادین و یا لینک من را از وبلاگهاتون و سایتهاتون پاک کردین فدوی فراموش نشود!" ای دوستد اشتنیترین دروغگوی دنیا لطفا ما را دست کم نگیر و ما را تنها نگذار. هر چند ترا تنها خواهیم گذاشت....چقدر سخته تایپ با کیبورد لاتین!
(۶ آذر ۱۳۸۸ - ۲۱:۲۸)
بتول: آقای ابطحی سلام
خوشحال شدم وب نوشتهاتون رو خوندم
امروز عرفه بود و من برای تمام کسانی که بهشون ظلم شده دعا کردم
(۶ آذر ۱۳۸۸ - ۱۸:۵۱)
مهدی بچه شیراز: بنام خدا
اقا ما که خیلی چاکریم
امیدوارم که دوباره روز نویسی رو از سر بگیری.بی صبرانه منتظریم
(۶ آذر ۱۳۸۸ - ۱۵:۲۸)
رباب: سلام, تولد وبلاگتون مبارک.امیدوارم همیشه شاد و سرزنده بنویسید ما هم مشتاقانه بخوانیم. یه چند نفری از دوستاتون از زندان آزاد شدن ,چشمتون روشن. به امید آزادی بقیه.
(۶ آذر ۱۳۸۸ - ۱۴:۵۵)
یاس: از آزادی حضرتعالی بسیار خرسندم. به امید آزادی بقیه آزاده اه.
(۶ آذر ۱۳۸۸ - ۱۴:۳۸)
عباس: سلام
هر کس که در راه ولایت قدم بردارد مورد تایید ما هم خواهد بود
(۶ آذر ۱۳۸۸ - ۱۰:۰۳)
رضا : جناب ابطحی عزيز سلام ... درود بر شما و خدا به شما صبر عنايت کند . مردم بزرگوار ما هنوز شما را بسيار دوست ميدارند و دقيقا درک ميکنند که بر شما چه رفت ! اگر درک نکنند که ايرانی نيستند حتی مسلمان نيستند . درود بر شما و همه ی ياران سبز
(۶ آذر ۱۳۸۸ - ۹:۵۹)
لی لی: سلام خیلی دلم می خواهد بدانم وقتی آقای خاتمی و کروبی به دیدنتان آمدند به آنها چه گفتید و کلا چه میانتان رد و بدل ششششششششششششد؟
(۵ آذر ۱۳۸۸ - ۲۲:۱۳)
مهيار: هنوز از باغ نگاهت میتوان یک سبد از میوه ی خورشید چید
(۵ آذر ۱۳۸۸ - ۱۸:۲۰)
دلبستگی: آقای ابطحی عزیز آزادیت رو تبریک میگیم. ما هیچوقت لینک وبلاگت را پاک نکرده و نمیکنیم. بچههای وبلاگ نویس ایرانی یعنی اینقدر بیمعرفتند؟ مراقب سلامتیت باش انشالله هرچه زودتر حکم زندانت لغو میشه و آزادیت قطعی میشه
(۵ آذر ۱۳۸۸ - ۱۷:۵۸)
مريم: آقاي ابطحي آزاديتون رو تبريك ميگم...شما با تحمل سختي و رنج توي زندان به ما هم مقاومت و استقامت رو آموختيد...
واقعا دوستتون داريم.
به اميد آزادي ايران و ايراني...
(۵ آذر ۱۳۸۸ - ۱۷:۲۵)
منوچهر: سلام سید
خدا را هزار مرتبه شکر که آزاد شدی
تو عکس یک سری سبده و یک گل وسطشون راستی گلای مثل خودت کجاست؟
قربونت سید محمد
(۵ آذر ۱۳۸۸ - ۱۶:۲۹)
مریم سیاوشی: سلام آقای ابطحی من اولین بار اسم شما رو زمانی شنیدم که از سیاوش قمیشی حمایت کرده بودید.
بعد وقتی شنیدم که محاکمه شدید یادم افتاد که این همون کسی هست که از استاد قمیشی تعریف کرده و از اون به بعد بود که شما رو بهتر شناختم.
بعد از این ماجراها هر وقت اسم شما رو می شنوم ناخودآگاه یاد ترانه ی قصه ی امیرسیاوش قمیشی می افتم و اشک تو چشام جمع می شه.
آزادی تون رو بهتون تبریک می گم وامیدوارم که برقرار باشید و سبز
(۵ آذر ۱۳۸۸ - ۱۶:۰۱)
وحيد : خوش آمدی آقای ابطحی .خيلی مردی
(۵ آذر ۱۳۸۸ - ۱۴:۲۱)
ایران: سلام آقای ابطحی
راستش اگه قبلا ۱۰۰ تا دوستون داشتم الان وصف ناپذیره.می دونم سختی کشیدین و عذاب،دست تمام زنجیر بافان در زنجیر باد ،
ولی به قول مرحوم شاملو :
هرگز از مرگ نهراسیده ام اگر چه دستانش از ابتذال شکننده تر بود هراس من باری
همه مردن در سرزمینی است
که مزد گورکن از بهای آزادی آدمی افزون باشد
(۵ آذر ۱۳۸۸ - ۱۴:۱۲)
شادی: خب چرا کامنتای ما رو چاپ نمی کنین؟ باجوتون هنوز هم نمیذاره؟ آقای ابطحی ما دوستتون داریم، شما توی اون روزها هم برای ما نوشتین، باور کنین زندان رفتنتون خیلی شماها رو محبوب کرده برای ما، ما همیشه به یادتون بودیم توی این روزهای ننوشتنتون و همیشه دعا می کردیم و می کنیم. شما که نبودید ببینین چطور ملت همه با هم متحد شدند در این جریانات، چطوری به هم امید و عشق دادند، من واقعا ای ولله می گم به این مردم، فکر نکنین اگر ننویسین یا سانسوری بنویسین از علاقه ما کم می شه، ما می دونیم چه فشاری روی شما هست، هیچکدوم از حرفای دادگاه شما رو هم باور نکردیم ، توکل به خدا و شما هم برای ما دعا کنین در این روزها. امیدوارم بازجوتون یا هر ممیزی دیگه بذار کامنت من به دستتون برسه.
(۵ آذر ۱۳۸۸ - ۱۳:۵۷)
علی: الهی من قربون اون شکلت بشم.الهی من فدات بشم سيد.الهی هرچی درد و بلا داری بخوره توی سر من.الهی پيش مرگ امير عليت بشم من.
سيدجون خيلی می خوامت.خيلی
(۵ آذر ۱۳۸۸ - ۱۳:۴۴)
سعيد وين: نظراتمون چی شد پس سانسور کردی یا اینکه من نمیتونم پیداش کنم . به هر حال این سایت بدون نظرات خوانندگان هیچ لطفی نداره . البته از اون طرف شاید آزادیت به خطر بیافته تو این .... آدم باید همه جنبه ها رو در نظر بگیره.
(۵ آذر ۱۳۸۸ - ۱۳:۱۷)
گارکر: سيد با اين افتضاحی که به بار اوردی بهتر است از عالم سياست و فرهنک و.........کنار بکشی وبه شغل اولتيعنی روضه خوانی برسی.تورا به خدا اين نصيحت را کوش کن تا بيشتر از اين ضايع نشدی.عزت زياد