سید محمدعلی ابطحی: دوستان سلام.ز همه ی شما که در سال ۸۴ کامنت گذاشتيد ممنونم. از آنها که کامنتشان منتشر نشد و دليلش را بارها گفته ام معذرت ميخواهم. سعی کردم در اندازه ی خودم به انديشه ای که به ان پايبندم کمک کنم ودر اين فضای ويژه کشور جايی برای گفتگو باز کنم.پيشاپيش سال نو را به همتان تبريک ميگويم. اين بخش تا نيمه ی فروردين تعطيل خواهد بود و خواهش ميکنم تا آن تاريخ کامنتی نگذاريد.شاد باشيد و به همه تان خوش بگذرد.تابعد........

(۲۵ اسفند ۱۳۸۴ - ۰:۵۸)

زوپير: احمق ها بلند انتقاد ميكنند.
عاقل ها سريع عمل ميكنند.
((خودم))

(۲۵ اسفند ۱۳۸۴ - ۰:۰۴)

زوپير: من يك دانشجوي جوان ايراني هستم .نفسم هم ازجاي گرم بلندنميشه ولي از اينكه توي جمهوري اسلامي ايران زندگي ميكنم لذت مي برم واز اينكه جمهوريه كشورمو آقاياحمدي نژاد به عهده داره خوشحالم.
من به كشورم افتخار ميكنم چون مطمعنم كه آينده مال ما ايرانيهاي مسلمانه.
حالا اگه مخالفيد دليلشو بگين؛لطفا؟!!
اگرم كه نه پس لطفا ...تعطيلش كنيد.

(۲۵ اسفند ۱۳۸۴ - ۰:۰۰)

اکنون: ممنون آقای ابطحی.در ضمن در مورد دکتر نوربخش هم بنويسيد سالگردشون نزديکه

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۲۳:۰۸)

غم: آقای ابطحی سلام. تو رو خدا تو بهشون بگو اينقدر مهرورزی نکنن. مگه اينجا خارجه که مهرورزی ...؟ ای بابا! مهرورزی با راننده ....مهرورزی با درویشا.... مهرورزی با خانم ها در روز زن.... مهرورزی با دانشجوهای شريف....... والا اين همه مهرورزی با محرم و نا محرم اون هم در ملا عام قباحت داره!!!!!

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۲۰:۴۲)

هدی: با سلام
از اينکه ستون ارائه نظريات را فعال کرده ايد بسيار خوشحال شدم .

مطالب نوعا جالبی منعکس شده بود .

به ايت سايت لينک دادم تا از اين به بعد ارتباط
بهتری داشته باشم .

در مورد چهار شنبه سوری هم يک سوال داشتم برای سايت پرسش ارسال کردم گفتند به ما مربوط نيست .

در يک مقاله ای از مسئول ميراث فرهنگی بود
(ظاهرا آقای طبا طبائی)
تاريخجه اين موضوع را به قيام مختار
وخبر دهی بوسيله اتش برای حفظ زمان حمله
وغافل گيری عنوان نموده بود .

با توجه به موفقيت اين اقدام و اکثريت ايرانی
تاريخ اين پيروزی را که مصادف با چهارشنبه آخر هر سال شمسی است ایرانیان گرامی میدارند .

نظر شما چیست ؟

منتظر جواب شما هستم

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۲۰:۱۳)

سميرا: توپل جون
بگو مگه اين انرژی هسته ای و ...می زاره آدم توپل بمونه!!!!!!!!!!!!!!!

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۷:۲۹)

باز نشسته: سنت ها را پاس ميداريم.بشرطی که سنتی باشد.

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۷:۱۱)

فيصل منصوری: سلام اقای ابطحی
<<<اين روزها جريان چيه خيلی از خبرنگاران می ميرند .بدببخت اطوار بهجت خبرنگار عراقی که در عراق کشته شد .يک سوال داشتم و ان اين است که چرا خبرنگاران را می کشند

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۶:۵۸)

مصطفی: سلام اقای ابطحی
چند وقتی است که کامنتهايی با نام کلاغ سياه روی سايت است و باعث بحث دلم نمی خواست در ان شرکت مستقيم داشته باشم ولی اين اخرين کامنت ايشان مرا باشاره نکاتی واداشت به ايشان عرض ميکنم که اين همه شهيد و جان باز و ازاده که نام ايران اسلامی را تا به عرش فریاد زدند از کجا امده اند مگر انها مليت ديگری دارند اگر ايرانيها در جبهه ترقه هم در نکردند پس دشمن را چه کسانی بيرون کردند
اقای محترم ايرانی مسلمان وغير مسلمان تمام خشم خود را نثار عراقی های مسلمان کردند و با خلق حماسه های بی بديل از کشور ی دفاع کردند که عطر عشق حسين در هر کوی وبرزنش روح را به ملکوت می برد نه شما ونه هيچکس ديگری حق جدا کردن ايران و اسلام را نداريد شما وهيچ کس ديگری حق نداريد که دين را در فضای کوچک باورها و برداشتها سطحی تعريف کنيد که اگر کرديد ان دين شماست وحق نداريد انرا اسلام بناميد من وشما از هیچ حقی برای سنجش ميزان ايمان ومسلماني ادمها نداريم قاضی خداست ما حق نداريم بجای او تصميم بگيريم اگر گرفتيم خطا وگناه کرديم اين درست که در محضر خدا مليت ارزش نيست اما فقط در محضر او که نژاد و رنگ وجنس ومليت افراد ضامن تقرب نيست مليت هويت ادمی است وريشه ونسب او وهيچ تقابلی با دين او ندارد یکی از شاخصه های شناسایی او ملیت است ویکی هم دینی که به ان باور دارد سرزمين ابا واجدادی که هر سنگ ريزه اش ياد اور حماسه وشور و اشتياق به رسول واهل بيت است ايران بزرگترين وتنها کشور عاشقان ال علی است شما به چه خقی اظهار ميکنيد ايرانی طلبکار از اسلام چرا بين مسلمانی وايرانی خط ميکشيد چرا بيهوده سعی ميکنيد اين دو را در تضاد وتقابل ببينيد در حاليکه قادر به انکار مليت خود نيستيد اگر البته ايرانی باشيد بزبان شيرين فارسی سخن ميگوييد و از شنيدن نامی غير از خليج فارس بر اشفته وخشمگين ميشويد و بافتخار فرياد يا حسين ميکشيد و از گذشته پيش از اسلام هم با غرور ياد می کنيد چرا که انها پيش از پيامبر ميزيسته اند و نمی توان انها را بجرم پيروی از دينی ديگر زير سوال برد وهر کس به انکار انها سعی کند اب در هاون ميکوبد اخر کلام تنفر جز از گناه و شرک زيبنده هيچ متدينی نيست

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۶:۴۵)

علی : میدانید!؟ اشک آدم در می آید وقتی می بیند کسانی که به اسم و بهانه دفاع از ارزشهای اسلامی و دین و مکتب هزاران سنگ بر سر راه کاروان اصلاحات انداختند، دها توهین و افترا به اصلاحگرایان زدند، با نفوذ در بین آنها موجب ایجاد اشتقاق و تفرقه بین شان شدند، به بهانه رفاه مردم و بهبود وضع اقتصادی گلوی صدها روزنامه نگار آزادیخواه را فشردند و خونشان را ریختند، گنجی های خقیقت گو را در محبس کردند و.....ووو همه اینها را کردند تا یک بار دیگر ما را و همه را بفریبند و فریب دادند. امروز ارزشهای اسلامی که زمانی به خاطرش حضرات بوتیک ها را آتش میزدند و جوانان و دانشجویان را به سلابه میکشیدند در زیر پای فریب خوردگان لگد مال می شود و آقایان سرخوش از این که نسل جوان را از سیاست و اوضاع زمان دور کرده اند به آزاده گان میهن نیشخند میزنند. امروز فقر گلوی فقیر شدگان را می فشارد و حضرات با دادن وعده هایی که تنها فیلمی از دادن شان باقی است و چند برگی محض خالی نبودن عریضه خرسند از سرکوب میهن دوستان باز مردم را..... . زمانی که اصلاحگرایان تنها بر سر مساله مذاکره با آمریکا ) که من خود موافق آن هستم) به رایزنی پرداختند به هزاران خیانت متهم شدند و امروز حضرات به راحتی آن هم در زمانی که آمریکا مایل به مذاکره نیست برای این کار اعلام آمادگی می کنند. وووو بگذریم دوستان باز هم وای بر ما!!!

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۵:۵۲)

علی: این انگلیسی های عوضی با همکاری اسراییل زندان اریحا را خالی کردند و ۲۰ دقیقه بعد توسط اسراییلیها تخریب شد خدا رو شکر که ما در ایرانی هستیم که به باس خون شهدا استقلال داره و امیدوارم یه عده با ندونم کاری هاشون کاری نکنند که ما بشیم زیردست اسراییل و آمریکا و انگلیس کثیف

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۴:۱۹)

مجيد: سال نو مبارك؛ در سال ۸۴ از وب نوشت (وب نوشت مشدي ممدلي) و دست نوشته هاي شما و ساير بازديدكنندگان كلي استفاده شد. به فراخور مباحث روز، گاه بصورت طنز و گاه با كنايه و نيش مطالبي را ارسال كردم كه شما هم مطالبي رو كه با خودكار قرمز نوشته نمي شد(بعضي وقتها واقعاً خودكار من قرمز نبود ولي شما دستخط روقرمز ميديديد!) را منتشر مي كرديد. بعضي مواقع نيز به مزاح شما را بامشاد، كيوون يا ممدلي خطاب مي كردم شما هم با حوصله همه رو منتشر مي كرديد!
در سال جديد سلامتي، موفقيت و شادكامي شما و وب نوشت خوبتان را آرزومندم.
خدا حافظ تا سال ۸۵

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۴:۱۶)

احمد عليپور: با سلام: آتش يکي از بهترين نعمت هاي خدواند است که به انسان ارزاني داشت. آتش قابل پرستش نيست بلکه قابل احترام است . آب و اتش دو عنصر حياتي براي انسان و همه موجودات زنده هستند . گل ها که بوي و عطري خوش و چهره ايي زيبا دارند از دو عنصر مهم اب و اتش تغذيه مي کنند . اما همين اب و اتش هم زيان هايي دارند مانند اتش کينه و نفرت و اتش ناداني که امروز ما را در چنبره خود گرفته است . اگر با اتش عشق و ايمان و دوستي به اطرافمان نگاه کنيم هيچگاه از روي اتش نفرت سخن نخواهيم گفت و ديگران را نه منفور مي نماييم و نه نالايق خطاب مي کنيم . اتش کينه و نفرت ابتدا صاحب ان را مي سوزاند و سپس جرقه هايش بر ديگران اصابت مي کند. اما اتش عشق و ايمان و دوستي اگر صاحب خود را بسوزاند جهاني را اباد مي کند .چرا که هر جرقه اش هزاران عاشقبي باک مي سازد که در راه ترويج عشق و دوستي تلاش مي کنند .
چهارشنبه سوري تا انجا که من مي دانم اتش کينه و نفرت را از ادمي دور مي کند و اتش عشق و دوستي و ايمان را جايگزين مي کند . اقاي ابطحي در وب نوشت خودشان به زبيايي در يک جمله مغز کلام را گفته اند .
اري به سنت ديرينه چهارشنبه سوري برگرديم . و اتش را همانگونه ه نياکان ما کشف کردند پاس داريم نه انگونه که کينه توزان و جاهلان از ان بهره مي برند . چاقو در دست کدبانوي خانه گوشت و مرغ را به تکه هاي کوچکتر تقسيم مي کند و در دست قاتلي جان انساني را مي ستاند. هر نعمت و وسيلهايي که در جهان هستي مورد بهره برداري انسان قرار مي گيرد داراي احترام و ارزش است و احترام و ارزش ان نوع و نحوه استفاده و بهره بردن از ان است . پس اتش را متهم نکنيم بلکه بايد نااهلان و انان که تخم و بذر تنفر و کينه را مي پاشند از خودمان دور کنيم .

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۳:۴۸)

بشر زمان: کلاغ سياه جان سلام
ميخوام مردو مردونه و خيليم منطقی با هم وارد بحث بشيم .
موضوع مورد بحث ولايت فقيه و نظامجمهوری اسلاميست .
حاضری يا نه ؟
برای شروع موضعت رو مشخص کن موافقی يا مخالف اگه مخالفی بحثی نداريم اگه موافقی با هم به گفتگو مينشينيم .
کاملاْ محترمانه و بدون شعار دادن و تعصب .
موافق يا مخالف بودن هر يکاز ما هم ربطی به مسائل سياسی و نظاير آن نداره
صرفاْ بيان تفکرات که در آن به يک موازنه فکری برسيم .
اميدوارم سيد عزيز آقای ابطهی نقش خوبی را در اين ميان ايف کنه و از نظراتش ما رو بی بهره نکنه .
هر کس هم خاست ميتونه نظر بده .
اگه موافقی اعلام کن تا شروع کنيم .
موفق و پايدار باشی

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۳:۴۳)

کورش کبير: دوست عزيزی مراسم ملی ايرانيان از قبيل چهارشنبه سوری و سيزده بدر را خرافات خوانده و از همگان درخواست نموده تا دست از اين مراسم بکشند!! اينکه آتش روشن کردن و از روی آن پريدن و شادی کردن کجايش به آنش پرستی مرتبط است را من که نفهميدم!!( با این استدلال اگر برای پخت و پز هم آتش روشن کنیم که هر روز بارها می کنیم احتمالا آتش پرست هستیم !!) اما در باب خرافات باید گفت که سيزده بدر فقط يک رسم ملی است که مردم به بهانه آن همه در يک روز مشخص با جمع شدن همه اهل فاميل و دوست و آشنا به دامان طبيعت می روند و در کنار هم تفريح و شادی می کنند و کسی به خاطر نحس بودن عدد ۱۳ اين کار را نمی کند. البته نه فقط در ايران بلکه در همه دنيا عده ای خرافاتی به نحس بودن بعضی اعداد معتقدند که عدد ۱۳ تقريبا جهانی است و حتی در هواپيماها رديف ۱۳ وجود ندارد.در کره جنوبی خرافاتیها عدد ۴ را نحس می دانند و ساختمانها طبقه ای به اسم طبقه ۴ ام ندارند مخصوصا بيمارستانها!! بدترين شکل خرافات نوع دينی آن است که فرصت طلبان در راستای اهداف شوم خود و با سو استفاده از موقعيت و يا قدرت خود آن را بين مردم شايع می کنند.می دانيد چرا بسیاری از ايرانيها موقع نوشيدن چای ابتدا نوک قند را در چای می زنند و بعد قند را در دهان گذاشته و چای را می نوشند؟ اگر دليل آنرا نمی دانيد از پدر بزرگ يا مادر بزرگ يا آنهايی که سنی از آنها رفته است سوال کنيد تا شرح ما وقع برای شما بگويند. داستان هاله نور و دست غيبی که سران کشورهای ديگر را محکم گرفته بود تا مژه نزنند را هم که همه به ياد داريد!! چاههای مسجد جمکران هم که هنوز برای عريضه نويسی خدمت امام زمان برقرار است و خود می توانيد برويد و ببينيد و با پرداخت ۲۰۰ تومان عريضه خود را در چاه اندازيد تا امام زمان رسيدگی کند!! در باب خرافات دينی سخن بسيار است و ظرفيت انتشار کم چرا که بارها آنچه در اين مورد نوشته ام منتشر نشد! فقط مثل هميشه همه دوستان عزيز حتی آنهايی که لوح سفيد انديشه را با زنگار تعصب و تحجر و خرافه سیاه کرده اند تا فرصت طلبان برای آنها تصميم بگيرند را به تفکر و تعقل توصيه می کنم. <هل يستوی الذين يعلمون و الذين لا يعلمون؟ آيا آنهايی که می دانند با آنهايی که نميدانند مساويند؟>

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۱:۱۲)

سپهر: (حاکمان کنونی آمریکا گروهی دارای افکار مرتجع، استعماری و قرن نوزدهمی هستند. این افراد تصور می‌کنند با مدیریت جهان با زور اسلحه یا پول می‌توانند اقدامات خود را به پیش ببرند، در حالی که هرگز موفق نخواهند شد؛ همانگونه که در خاورمیانه به ویژه در عراق، افغانستان،‌ لبنان، سوریه و فلسطین شکست خوردند.

اگر جایی دموکراسی نباشد آنجا آمریکاست. زیرا همه سرنخ‌های انتخابات در دست اقلیت کوچکی از صاحبان سرمایه عمدتا صهیونیست است و در آنجا رای مردم تاثیری ندارد و اکثر مردم نیز در انتخابات شرکت نمی‌کنند، ضمن آنکه همین آقای جورج دبلیو بوش با تقلب سر کار آمده است.

در جمهوری اسلامی ایران مردم باحضور حقیقی، حماسی و حداکثری خود در انتخابات مختلف شرکت می‌کنند و آزادانه به شخص مورد نظر خود و با هر تفکر و سلیقه‌ای که باشد رای می‌دهند که نمونه‌ی بارز آن انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری است. بدستور ییس‌جمهور آمریکا مکالمات تلفنی مردم این کشور شنود می‌شود، اخبار سانسور می‌شود و دموکراسی موجود در آمریکا بشدت مخدوش است.

برخی اطلاعات حاکی از آن است که دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در پشت پرده ترورها و انفجارهای عراق قرار دارند. )

عجب حرفهای عجیبی واقعا که درست گفت آن پیر فرزانه : سخن کم گوی تا در کار گیرند که در بسیار بد بسیار گیرند.

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۱:۰۷)

محمد ح: با سلام
یادداشت ترور حجاریان را خواندم
خیلی ببخشید آن قسمتی که نوشته بودی شهید حجاریان آنقدر خندیدم که نگو
پیش خودم گفتم چی می شد اگه جبهه اصلاحات یه شهیدم داشت.چه پیراهن عثمانی میشد نه؟

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۱:۰۳)

بشر زمان: سلام سید
جواب منو هنوز ندادی !
در ارتباط با حدیث جنگ صفین که حضرت علی فرمودند من آمده ام که بر امتم امامت کنم نه حکومت ....
سئوالم یادتان هست یا تکرار کنم
ضمناً هرکسی خواست میتونه در این بحث شرکت کنه
ممنون سید اگه جوابمو بدی

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۰:۴۳)

کورش کبير: دوست عزيزی به انتخاب اسم <کورش کبير> ايراد گرفته اند و گفته اند که هر چيزی حرمتی دارد. راستش من نفهميدم که کجای اين انتخاب بی حرمتی است و من چرا بايد اين اسم را عوض کنم! من فکر می کنم هرکس که واقعا ايرانی باشد از شنيدن و خواندن اسم <کورش کبير> که افتخار جاويدان ايران و ایرانیان است لذت می برد. شخصيت بی نظيری که در قرآن هم به نيکی از او ياد شده است (تحت نام ذوالقرنين) . حالا که صحبت از کورش کبیر شد خواندن کتاب <ذوالقرنين> نوشته استاد مولانا ابوالکلام آزاد را به همه ايرانيان با هويت توصيه می کنم تا به عظمت شخصيت ايشان پی ببرند.انتخاب اسم و عنوان وی از طرف من فقط برای ياد آوری وجود چنين افتخاری برای ايران و ايرانی است که نزديک سه دهه است که مورد بی مهری حکومت قرار گرفته و نامی از وی برده نمی شود.

(۲۴ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۰:۱۲)