۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۷
سید مهدی طباطبایی طراز روحانیت اصیل
شخصیت سید مهدی روحانی طراز روحانیت اصیل بود.
در طول تاریخ شیعه همیشه روحانیونی بوده اند که مردم آنها را جزيی از خانواده خود می دانسته اند. آنها در هر سنی که بوده اند، نقش پدر بزرگ دوست داشتنی ومهربان و بی آزاری را داشته اند که اعضای خانواده هروقت مشکلی پیدا می کردند و یا آرامشی می طلبیده اند به سراغ انها می رفتند.پدر مقدس و محترم جامعه.
بعد از انقلاب اسلامی اگر چه روحانیون، هم فراوان شدند و هم در معرض دید قرار گرفتند اما چون بخش عمده آنها با قدرت حاکمیتی شان مورد شناخت جامعه بودند، کمتر در جایگاه پدرانه و عضویت خانواده مورد توجه قرار گرفتند.
مرحوم حجه الاسلام والمسلمین سید مهدی طباطبایی یکی از نوادری بود که هر کس می شناختش روحانیت با معنای اصلیش رادر او می دید.
همین که مهمترین عنوانش معلمی اخلاق دینی بود، بزرگترین دلیل بود که روحانی مانده بود. حتی اگر این همه آفت سیاسی و اجتماعی و دینی و ریا و دروغ و تهمت هم در جامعه رواج نداشت، باز هم اخلاق باید محور دین داران می بود. چه رسد به جامعه امروزی که بی اخلاقی، هم در سطح مردم و هم در سطح حاکمیت غوغا می کند.
کسی که در این دنیا اخلاق را مدرسه خود قرار می دهد،یعنی نیاز معنوی و روحی جامعه اش را درک کرده است.
باید ، نباید هایش به پاسخ مهربانانه به نیازهای معنوی جامعه اش تبدیل می شود.
طباطبایی به عنوان یک روحانی سنتی، در عین حال یک عنصر سیاسی بودو
مثل خیلی از روحانیون سنتی انزوا و دوری از جامعه مرامش نبود.سیاسی بود. سیاسی دوران سختی ها.و انقلابی دوران تنهایی و غربت انقلابیگری. اما سیاست را با معیارهای اخلاقی و دینی می خواست.حرص ها و سوز دل هایی که برای آفت های جامعه سیاست زده می خورد، به خاطر این بود که سیاستش دین نبود، بلکه به دینی اعتقاد داشت که سیاستش باید تابعی از اخلاق ودین می بود.
سید مهدی روحانی توانست شان روحانی خودش را بالاتر از جناح بندی ها قرار دهد. به همه نصیحت می کرد. وقتی حق مبنای نظزاتش باشد، افراد و جناح ها مسیر حق را به او نشان نمی دادند. این او بود که همه را با مبانی حق و اخلاقش نوازش می داد.
افراطی گری را با اخلاقی بودن قابل جمع نمی دید.نصیحت هایش را تا می توانست خصوصی با افراد و جناح ها درمیان می گذاشت.گاهی هم دادش در می آمد. اما مخاطب نصیحت و دلسوزی اش یک جناح نبودند. نهیبش به ذات افراطی گری بود. از اصلاح طلبان تا پایداری چی ها و حکومت و مردم.
خودش را طلبکار کسی نمی دانست.ادبیات طلبکاران هم به کار نمی برد.این ادبیات پدرانه را مردم دوست دارند.
به زی طلبگی پایبند ماند. درهمان جا که قبل انقلاب زندگی می کرد و درهمان مسجد که ن سالها اقامه نماز می کرد تا لحظه مرگش باقی ماند.
دکتر شریعتی میگففت قبیله ای را در آفریقا یافته بوده اند که بسیار پایبند به دین بودند. علت را جستجو کردند. فهمیدند مُبلغ دینی و روحانی به آن قبیله راه نیافته است. واقعیت این است که در خیلی جاها بنام دین و با عملکردهای غلط بخش عمده ای از روحانیون، جامعه گریزان از دین شده است. سید مهدی طباطبایی از آنهایی بود که اگر مکتبش الگوی روحانیت باشد،
مردم از دین گریزان نمی شوند
همه اینها دلیل بر آن است که بیش از همیشه جامعه به روحانیونی این چنینی نیاز دارد و به همین دلیل مرگش چنین تاثر عمیق را برانگیخت و جمعیت کم نظیرمردمی را به تشییع جناز ه اش کشاند.
هنوزلذت نشستن پای منبرش را از نوجوانی در مشهد در مسجد پدرم در ذائقه معنوی ام حس میکنم.
به خانواده بزرگ واصیل طباطبایی تسلیت میگویم
روحش شاد.