۲۸ شهريور ۱۳۸۴
برای حضرت مهدی (عج)
به تیغم گر کشد دستش نگیرم
و گر تیرم زند منت پذیزم
گمان ابروی ما را گو مزن تیر
که پبش چشم بیمارت بمیرم
برآ ای آفتاب صبح امید
که در دست شب هجران اسیرم
غم گیتی گر از پایم در آرد
به جز ساغر که باشد دستگیرم؟
به فریادم رس ای پیر خرابات
به یک جرعه جوانم کن که پیرم
بسوز این خرقه تقوی تو حافظ
که گر آتش شوم در وی نگیرم