۳۰ دی ۱۳۹۱
سیاست، مصالحه و واقعیتها
سیاست و مصالحه از یک خانواده هستند. همه کسانی که سیاست را حوزه عمل خود می دانند، بر این واقعیت اذعان دارند که سیاست برای رسیدن به قدرت معنا پیدا می کند. البته میتواند دلیل رسیدن به قدرت متفاوت باشد. قدرت را می شود در خدمت نابودی بشر به کار گرفت و از آن در جهت خلاف مصالح ملت استفاده کرد. همچنان که قدرت را میتوان برای صلح و کمک به مردم به کار بست. نیت استفاده از قدرت، هرچه باشد در این حقیقت تغییری ایچاد نخواهد شد که سیاست ابزار رسیدن به قدرت است. و از آن جا که سیاست و قدرت ابزار تمشیت امور جاری و روزمره است طبعا یک امر زمینی تلقی میشود و باید با واقعیت های هر جامعه ای وفق داشته باشد. باز هم نیت الهی و شیطانی در سیاستمداران تفاوتی در این حقیقت ایجاد نمی کند که سیاست را باید در ظرف واقعیت های هر جامعه ای دید و بر اساس آن برنامه ریزی زمینی کرد. سیاستمداران می توانند دارای مبانی ایدئولوژیک باشند اما خود امر سیاست و راه های رسیدن به قدرت را نمی توانند ایدئولوژیک ببینند. در طول تاریخ بشری به خصوص از زمانی که شکل مدرن ومدنی قدرت شکل یافته است، هیچ سیاستمداری بدون توجه به این انعطاف زمینی نتوانسته موفق باشد. این انعطاف لازمه سیاست ورزی است. دلیل آن هم کاملا روشن است. زیرا سیاست برای تمشیت کارهای روزمره قدرت است. حوادث در هر جامعه ای متغیر است. هر روز مصالح عامه اقتضای امر جدیدی را دارد. و قدرتمندان و سیاست مداران هم بالطبع باید به خاطر مردم، بر اساس مقتضیات روزمره آنان سیاست گزاری نمایند و از قدرت استفاده کنند. این البته چنانچه در بالا اشاره شد، منافاتی با داشتن یک خط مشی کلی و یا ایدئولوژی و اعتقادات غیر قابل تغییر ندارد.همان آرمان ها و اعتقادات هم اگر بخواهد در جامعه مجرا باشد، باید به نیازهای متغیر روزمره که معنای سیاست ورزی است توجه گردد. و به همین دلیل برای پیشرفت سیاست و به خصوص سیاست های قدرتمندانی که علاقمندند به نفع مردم جهت گیری سیاسی و قدرت محور داشته باشند، باید همواره برای باز کردن مسیر خدمت به مردم تن به مصالحه دادن را یک ارزش بشناسند و آن را ضد ارزش معرفی نکنند. مصالحه با ذلت و یا تسلیم و یا سایر واژگانی که دارای بار منفی است، تفاوت دارد. مصالحه ابزار موفقیت سیاسی است و بدون آن نمی توان سیاسی بود و یا قدرت را در اختیار گرفت وطبعا نمی توان به مردم خدمت کرد. سیاستمداران و کسانی که قدرت سیاسی را در اختیار دارند موظفند که به فکر ارتقا و رشد جامعه باشند. یا باید از سیاسی بودن استعفا بدهند و یا اینکه برای موفقیت مردم واقعیت ها را ببینند و به خدمت به آنان از طریق استفاده از همه امکانات و منجمله مصالحه سیاسی تن دهند و یا اینکه رسما جزو مجموعه حاکمان و یا سیاستمداران بی حکومت دیکتاتور جدا از مردم قرار بگیرند. وجود اختلاف نظر در جامعه هم غیر قابل انکار است. به همین دلیل سیاستمداران هم که نمایندگان بخش های مختلف جوامع هستند دارای نظرات گوناگونی هستند و هیچکدامشان نماینده کل جامعه نمیتوانند باشند و به همین دلیل متعارف ترین روش حکومت در دنیا، دولت های ائتلافی هستند که در آن نمایندگان همه احزاب به میزان سهم خود در حکومت شریک هستند و همه پذیرفته اند که باید با یکدیگر مصالحه نمایند. در ایران، پس از حوادث سال ۸۸ موازنه های قدرت در درون مسولان سابق و لاحق و در خانواده انقلاب به هم ریخت. اشتباهات زیادی از سوی افراطیون دو طرف شکل گرفت. اتهامات فراوانی که هرگز اثبات نشد، تبادل شد. در هر صورت تقریبا چهارسال گذشت و در آستانه انتخابات رئیس جمهور بعدی قرار گرفته ایم. مردم نیاز به مدیریت عقل مدار و حلال مشکلات خود دارند. همه کسانی که برای مردم و انقلاب و آرمان های امام دلسوزی دارند، باید تلاش کنند که شرایط به حالت عادی برگردد و با مشارکت فعال، راه تعالی کشور را هموار نمایند. این مهم به کمک همه اقشار نیاز دارد. و هم این مهم به مصالحه همه اطراف دلسوز نیاز دارد. گرچه واقعیت این است که این آمادگی در بیشتر تاثیر گزاران دو سوی ماجرا وجود ندارد. دو طرف به جای آن که به اشتباهات خود توجه کنند و در صدد حل و رفع آن باشند، تنها به اشتباهات طرف دیگری می پردازند. با این روش کار مصالحه خیلی عملی نمی شود. در این میان باز هم از دوسو کسانی هستند که بر طبل تفرقه می کوبند. جمعی اصلا هر نوع مصالحه و گفتگو را خلاف میدانند و به دلیل اتکا به قدرت خود را بی نیاز از همکاری خیل عظیم نیروهای دلسوز می بینند و کسانی هم هستند که اساسا هر نوع رفتار درون حکومتی را نمی پذیرند و بر طبل تحریم و مبارزه با کلیت حاکمیت میکوبند. هر دو اشتباه می کنند. استفاده از نیروهای فراوان و کارشناس درون نظام و امکان دادن به آنها برای حضور سیاسی و اقتصادی به نفع کشوری است که مشکلات فراوان اقتصادی و سیاسی دارد و تحریم کردن همکاری و حضور در عرصه های سیاسی هم به ضرر مردمی است که در این کشور زندگی می کنند و از این دعواها خسته شده اند و آرامش و پیشرفت می خواهند. حتی اگر مصالحه امکان پذیر نباشد، باز هم در عرصه سیاسی، به خصوص در میان کسانی که اختلاف نظر دارند ولی در کلیات حمایت از اصل نظام و امام و قانون اساسی هم نظرندباید ازمصالحه و همکاری و گفتگوهای سازنده استقبال شود که دیر یا زود همه به این نتیجه خواهند رسید. مفهومی که از تعبیر جذب حداکثری و دفع حداقلی رهبر معظم انقلاب برداشت می شود، همین است که علیرغم اختلاف نظرها، از دوسو راه بر افراطیون بسته شود وهمه به کمک یکدیگر بشتابند تا کشور ایران سربلند بماند و مشکلات مردم در آینده حل وفصل گردد و کشور از وضع موجود بیرون بیاید.