۲۲ دی ۱۳۹۳
جنایت کشتار پاریس و ریشه یابی آن
حوادث خونین اینروزهای جهان دغدغه همه اصحاب فرهنگ و همه انساندوستان عالم است. باور میکردیم در دنیای فعلی، بعد از گذر از آن همه سختیهای بشری و فتح دروازههای دموکراسی و حقوق بشری، دوباره در فرانسه روزنامهنگاران طنزپرداز بهنام اسلام ترور شوند یا گروگانگیری هایی شود که در نتیجه، فرانسه مهد تمدن و آزادی تبدیل به میدان جنگ شود؟ کمی آنطرفتر در آفریقا باز در همین روزها دوهزارنفر، آری دوهزارنفر توسط بوکوحرامی که معتقد است خواندن هر بوک و کتابی حرام است و در اوج جهالت ادعای اسلامی اندیشیدن دارند، قتل عام میشوند و هردو آنها گمان ببرند که بهنام اسلام آدم میکشند. واقعا قابل باور بود که یک عده متمدن و دموکراسی خواه و پاریسنشین، بهراحتی مقدسترین فرد یک دین را که پیامبرش باشد، به سخره بگیرند و اهانت کنند؟ و دهها از این ناباوریها در دنیای متمدن امروزی دارد باورمان میشود. همه این موارد دغدغه آور است. ما که مسلمانیم دغدغه دیگری داریم. هم خودمان و هم دینمان و هم پیامبرمان مظلوم واقع شدهایم. برای افکار عمومی دنیا دشوار شده که باور کنند دین اسلام و مسلمانان به کشتار باور ندارند. همه این گروههای تندرو کسانی هستند که مسلمانان خالق آن نبودهاند. مسلمانان فقط قربانی این تندروها بودهاند. سرمستی غربیها از قدرت سختافزاریشان مصیبت بزرگی برای جهان بود. به گمان آنکه سلاح میتواند همه مشکلاتشان را حل کند، هیچوقت به فکر ریشهیابی مشکلاتشان با جهان اسلام نبودند. قدرت داشتند و احساس برازندگی میکردند. دو مصیبت اصلی عامل اینهمه خشونت شد. یکی که در راس همه مشکلات عقدههای اسلامی و دینی را سامان میداد، مساله حمایت یکطرفه و غیرمنطقی و زورمدارانه از رژیم اسراییل بود. وجود یک اسراییل ننر که همه قدرتهای دنیا بدون توجه به اصول مقبول خودشان از آن حمایت و تا اوج توان، آنها را تحقیر میکردند، نیروهای پرعقده و خشمناک و متدین در درون جوامع اسلامی فراوان شدند، کینههای وحشتناک و برحقی نسبت به غرب پیدا کردند و هیچکس در مقام پاسخگویی به آنها نیامد. از سوی دیگر رهبران بسیاری از کشورهایاسلامی با رهبران غرب همدم شدند و در داخل جنایتها کردند. دیکتاتوریهای همهجانبه در خیلی از کشورهایاسلامی و حمایتهای غربی از آنها و مشکل همگانی فلسطین که در کنار یکدیگر قرار گرفت، نسلجوان مسلمان تحقیرشده، پر از عقدههایی شد که آماده انفجار بود. در این میان رهبران غربی یکبار در افغانستان و یکبار در سوریه برای منافع خود، رهبرانی مزدور از درون جهاناسلام را حمایت کردند و آنان، به درون این جامعه نقب زدند و نیروهای مجاهد پرورش دادند. در نتیجه، همه آن عقدهها در سایه دفاع از اسلام جمع شد و ترور و تروریست بهنام اسلام پرورش یافت. اگر پیامبر بزرگ اسلام در کاریکاتورها مورد اهانت قرار گرفت و اگر مردم مسلمان در سراسر دنیا و بهخصوص فلسطین آسیبها دیدند و اسلام مورد هجوم قرار گرفت، اما جریان تروریستی که این سالها به نام اسلام در دنیا انجام شد، بیشاز همه آن جنایتها به اسلام و محمد(ص) آسیب زد. هدف جنایتکاران تروریست مهم نیست. نتیجه کار آنان مهم است که مسلمانان را قربانی تروریستها و آبرو و حیثیت اسلام را در افکار عمومی جهان نابود میکنند. این بزرگترین دغدغه امروز مسلمانان است. آنان هم قربانی فکری و آبرویی تروریستها شدهاند که بهنام اسلام آدم میکشند و تاوانش را هم باید مسلمانان بدهند. این ستم مضاعف است. افکار عمومی جهان باید به این بلوغ رسیده باشند که جنایتهای فردی را به نام یک جامعه ثبت نکنند و مسلمانان بالغ نیز در نفی و محکومکردن هر تروری لکنتزبان نگیرند و صف خود را جدا کنند. روزهای سخت بشریت اینروزهاست. برای خانواده کشتهشدگان مجله شارلی ابدو و مردم فرانسه و به خصوص مسلمانان فرانسه آرزوی صبر و فهم شرایط را دارم.