اینم از امروز

امروز عیده. وبلاگی بنویسم. بهترین تفریح سالم روزهای تعطیل، خوابیدن تا لنگ ظهره، ولی امروز نشد. دو تا وبلاگ‌نویس هفته‌ی گذشته بله‌برون داشتند، دخترم فاطمه و امیرحسین هاشمی!

امروز می‌بایست ساعت ۱۰ منزل بزرگ خاندان داماد، آیت‌الله سیدعلی گلپایگانی باشیم. ایشان یک روحانی غیرحکومتی است در یوسف‌آباد، و منزلش محل رفت‌وآمد. پیرمرد شده بود، دستش می‌لرزید ولی همان مزه‌پرانی‌های همیشگی را داشت. کلی آدم در نوبت بودند که عقدشان را بخواند. می‌گفت که محله‌ی ما یوسف‌آباد: واقعاً که! و اضافه کرد که یک‌بار از یک دختر خانم و آقا پسری که برای عقد آمده بودند پرسیدم: مهر چقدر؟ و مبلغی را گفتند. پرسیدم شرط اضافه ندارد؟ سفری؟ چیزی؟ به هم نگاه کردند و گفتند حاج‌آقا بنویسید یک سفر پاریس جزء مهر باشد! حاج‌آقا هم که منتظر شنیدن یک سفر مکه و کربلا بود جا خورده بود، پرسیده بود: مکه‌ای؟ کربلایی؟ عروس و داماد گفته بودند: نه، اصلاً!

آقای گلپایگانی عروس و داماد را با آن صدای لرزانش صدا زد و گفت: در زندگی اهل گذشت باشید. ممکن است وقتی یکی روی دیگری را کم می‌کند، حرف نزند ولی عقده می‌شود. یک جای دیگر در زندگی خودتان آسیب می‌بینید. خیلی پدرانه توضیح می‌داد. آخرش هم گفت: شما قبل از این‌که زن و شوهر باشید، باید دو تا دوست باشید!

بعد از دیدن آیت‌الله هم بنا به رسم ادب به دیدن آقای خاتمی رفتیم. اتفاقاً داشت عقد می‌خواند. دید و بازدیدهایش تمام شده بود. از همان دور پرسید: بچه‌ها عقد کرده‌اند؟ گفتم بله، ولی کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کند. خندیدیم.

وقتی عقدهایش تمام شد رفتیم و نشستیم و چندتایی هم عکس گرفتیم. آقای خاتمی هم یک قرآن به امیر و یک حافظ به فاطی هدیه کرد و برایشان آرزوی توفیق کرد. گرچه چند بار احوال کمرش را این روزها پرسیده بودم ولی دوباره سؤال کردم. گفت همان دو روز استراحت، کلاً درد را کم کرد. دو ساعت سرپا بودن در مراسم پاپ و بعد دو ساعت ایستادن در مراسم روز ارتش از پا انداخته بودش.

این روزها هم قرار بود به گرگان و شیراز سفر کند که اگر می‌رفت، واقعاً دیگر به این راحتی نمی‌توانست سرپا بایستد! همچنان چهره‌اش منتظر تمام شدن این چند ماه بود که نفس راحتی بکشد. فریده، دختر کوچکم هم از اول تا آخر کنار آقای خاتمی نشسته بود چون هنوز ۹ سالش نشده!

:اشتراک گذاری بر روی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اینم از امروز

امروز عیده. وبلاگی بنویسم. بهترین تفریح سالم روزهای تعطیل، خوابیدن تا لنگ ظهره، ولی امروز نشد. دو تا وبلاگ‌نویس هفته‌ی گذشته بله‌برون داشتند، دخترم فاطمه و امیرحسین هاشمی!

امروز می‌بایست ساعت ۱۰ منزل بزرگ خاندان داماد، آیت‌الله سیدعلی گلپایگانی باشیم. ایشان یک روحانی غیرحکومتی است در یوسف‌آباد، و منزلش محل رفت‌وآمد. پیرمرد شده بود، دستش می‌لرزید ولی همان مزه‌پرانی‌های همیشگی را داشت. کلی آدم در نوبت بودند که عقدشان را بخواند. می‌گفت که محله‌ی ما یوسف‌آباد: واقعاً که! و اضافه کرد که یک‌بار از یک دختر خانم و آقا پسری که برای عقد آمده بودند پرسیدم: مهر چقدر؟ و مبلغی را گفتند. پرسیدم شرط اضافه ندارد؟ سفری؟ چیزی؟ به هم نگاه کردند و گفتند حاج‌آقا بنویسید یک سفر پاریس جزء مهر باشد! حاج‌آقا هم که منتظر شنیدن یک سفر مکه و کربلا بود جا خورده بود، پرسیده بود: مکه‌ای؟ کربلایی؟ عروس و داماد گفته بودند: نه، اصلاً!

آقای گلپایگانی عروس و داماد را با آن صدای لرزانش صدا زد و گفت: در زندگی اهل گذشت باشید. ممکن است وقتی یکی روی دیگری را کم می‌کند، حرف نزند ولی عقده می‌شود. یک جای دیگر در زندگی خودتان آسیب می‌بینید. خیلی پدرانه توضیح می‌داد. آخرش هم گفت: شما قبل از این‌که زن و شوهر باشید، باید دو تا دوست باشید!

بعد از دیدن آیت‌الله هم بنا به رسم ادب به دیدن آقای خاتمی رفتیم. اتفاقاً داشت عقد می‌خواند. دید و بازدیدهایش تمام شده بود. از همان دور پرسید: بچه‌ها عقد کرده‌اند؟ گفتم بله، ولی کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کند. خندیدیم.

وقتی عقدهایش تمام شد رفتیم و نشستیم و چندتایی هم عکس گرفتیم. آقای خاتمی هم یک قرآن به امیر و یک حافظ به فاطی هدیه کرد و برایشان آرزوی توفیق کرد. گرچه چند بار احوال کمرش را این روزها پرسیده بودم ولی دوباره سؤال کردم. گفت همان دو روز استراحت، کلاً درد را کم کرد. دو ساعت سرپا بودن در مراسم پاپ و بعد دو ساعت ایستادن در مراسم روز ارتش از پا انداخته بودش.

این روزها هم قرار بود به گرگان و شیراز سفر کند که اگر می‌رفت، واقعاً دیگر به این راحتی نمی‌توانست سرپا بایستد! همچنان چهره‌اش منتظر تمام شدن این چند ماه بود که نفس راحتی بکشد. فریده، دختر کوچکم هم از اول تا آخر کنار آقای خاتمی نشسته بود چون هنوز ۹ سالش نشده!

:اشتراک‌گذاری بر روی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *