گروه فشار و انتخابات

حملات سازمان‌یافته، هماهنگ و یک‌شکل از سوی افرادی که بی‌دغدغه و ترس همیشگی به جلسات و مراسم و افرادی که حرف‌هایشان به مذاق «آن عده» خوش نمی‌آمده، کاری کاملاً آشنا و شناخته‌شده برای مردم ایران شده است. اسامی گوناگونی هم در جامعه‌ی سیاسی به آنان داده شده، ولی معروف‌ترین آنها «گروه فشار» است.

در خرداد ۷۶ جلسات انتخاباتی آقای خاتمی شاهد این درگیری‌ها بود و در مشهد اوج آن بود. نوار آن جلسه در دسترس است. کسی که قبل از درگیری رسمی می‌خواست با سخن گفتن خاتمی را نقد کند و با ایشان مباحثه نماید، می‌گفت: «شما طرفدار نهضت سوادآموزی هستید!» البته منظورش احتمالاً نهضت آزادی بود. باور کنید مبالغه نمی‌کنم.

اگرچه قبل از خرداد ۷۶ این گروه‌ها مستقیم به مردم، در سینما و خیابان و معابر هجوم می‌آوردند، ولی بعد از آن، انتقام از مردم را در قالب حمله به چهره‌های اصلاح‌طلبان و با مراسم دگراندیشان و دانشجویان سازمان دادند؛ کتک زدن آقایان مهاجرانی و عبدالله نوری، حملات سازمان‌یافته به اجتماعات و سخنرانی‌ها و اوج آن در حمله به کوی دانشگاه و سایر دانشگاه‌ها و ماجراهای لباس شخصی. اما زمانه به رهبران عملیات آن‌ها نشان داد که این رفتارها در جامعه اثر ندارد. هر کدام به نحوی از این کارها برائت جستند و به حوزه‌ای از حوزه‌های فکر، اندیشه یا کار روی آوردند؛ شاید هم فهمیدند که تاریخ مصرف دارند و بعد از آن که مأموریت‌ها را انجام دادند، به گوشه‌ای پرتاب خواهند شد و همه (حتی مشوقان دیروز) به آنان حمله خواهند کرد.

اما اکنون در آستانه‌ی انتخابات، باز عده‌ای که از سرنوشت پیش‌کسوتان درس نگرفته‌اند، حمله به کاندیداها و اجتماعات انتخاباتی را آغاز کرده‌اند؛ بهم ریختن اجتماع انتخاباتی آقای کروبی در قم و زنجان از مهم‌ترین آن‌هاست، حمله به علی شکوری‌راد و رضا خاتمی از ستاد آقای معین و تشنج گفتگوی دکتر یزدی در نمایشگاه کتاب نمونه‌های دیگر آن‌هاست. یقیناً این کارها به سود کاندیدای جناح راست یا فرد مورد علاقه‌ی آنان نخواهد بود، ولی وقتی بعضی‌ها جز این کارها کاری بلد نیستند، چه انتظاری می‌توان از آن‌ها داشت؟

:اشتراک گذاری بر روی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گروه فشار و انتخابات

حملات سازمان‌یافته، هماهنگ و یک‌شکل از سوی افرادی که بی‌دغدغه و ترس همیشگی به جلسات و مراسم و افرادی که حرف‌هایشان به مذاق «آن عده» خوش نمی‌آمده، کاری کاملاً آشنا و شناخته‌شده برای مردم ایران شده است. اسامی گوناگونی هم در جامعه‌ی سیاسی به آنان داده شده، ولی معروف‌ترین آنها «گروه فشار» است.

در خرداد ۷۶ جلسات انتخاباتی آقای خاتمی شاهد این درگیری‌ها بود و در مشهد اوج آن بود. نوار آن جلسه در دسترس است. کسی که قبل از درگیری رسمی می‌خواست با سخن گفتن خاتمی را نقد کند و با ایشان مباحثه نماید، می‌گفت: «شما طرفدار نهضت سوادآموزی هستید!» البته منظورش احتمالاً نهضت آزادی بود. باور کنید مبالغه نمی‌کنم.

اگرچه قبل از خرداد ۷۶ این گروه‌ها مستقیم به مردم، در سینما و خیابان و معابر هجوم می‌آوردند، ولی بعد از آن، انتقام از مردم را در قالب حمله به چهره‌های اصلاح‌طلبان و با مراسم دگراندیشان و دانشجویان سازمان دادند؛ کتک زدن آقایان مهاجرانی و عبدالله نوری، حملات سازمان‌یافته به اجتماعات و سخنرانی‌ها و اوج آن در حمله به کوی دانشگاه و سایر دانشگاه‌ها و ماجراهای لباس شخصی. اما زمانه به رهبران عملیات آن‌ها نشان داد که این رفتارها در جامعه اثر ندارد. هر کدام به نحوی از این کارها برائت جستند و به حوزه‌ای از حوزه‌های فکر، اندیشه یا کار روی آوردند؛ شاید هم فهمیدند که تاریخ مصرف دارند و بعد از آن که مأموریت‌ها را انجام دادند، به گوشه‌ای پرتاب خواهند شد و همه (حتی مشوقان دیروز) به آنان حمله خواهند کرد.

اما اکنون در آستانه‌ی انتخابات، باز عده‌ای که از سرنوشت پیش‌کسوتان درس نگرفته‌اند، حمله به کاندیداها و اجتماعات انتخاباتی را آغاز کرده‌اند؛ بهم ریختن اجتماع انتخاباتی آقای کروبی در قم و زنجان از مهم‌ترین آن‌هاست، حمله به علی شکوری‌راد و رضا خاتمی از ستاد آقای معین و تشنج گفتگوی دکتر یزدی در نمایشگاه کتاب نمونه‌های دیگر آن‌هاست. یقیناً این کارها به سود کاندیدای جناح راست یا فرد مورد علاقه‌ی آنان نخواهد بود، ولی وقتی بعضی‌ها جز این کارها کاری بلد نیستند، چه انتظاری می‌توان از آن‌ها داشت؟

:اشتراک‌گذاری بر روی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *