دیگر این یک عادت شده است که قبل از انتخابات همه چیز حال و هوای دیگری دارد. تلویزیون تحت عنوان «جمهوریت» برنامه دارد، فیلمهای سینمایی خیلی خوبی نمایش میدهد، مرتب فوتبال پخش میکند، مردم خیلی محترم هستند، چهرههای دختر و پسر خوشتیپ را نمایش میدهد و مهمتر با آنها مصاحبه هم میکند.
در صحنهی سیاست بعد از سالها زندان معلوم میشود عباس عبدی بیگناه بوده، زندان باقی لغو میشود، فرماندهی نیروی انتظامی سابق لبخند میزند، شهردار تهران برای ثبتنام کت و شلوار و پیراهن خوشرنگ میپوشد. رابطه با آمریکا مزهی سخنان کاندیداها میشود و قوهی قضائیه علیه ضابطان بخشنامه صادر میکند.
در عرصهی فرهنگی وبلاگنویسان عزیز میشوند. کاندیداها پشت اینترنت عکس میگیرند. مسؤولان کشوری و لشگری دست به سینه راه میروند. همه به نمایشگاه کتاب میروند و به اهالی مطبوعات عرض ارادت مینمایند و ایرانیان خارج از کشور هم عزیزان میشوند.
در سیاست خارجی هم وقتی بحث همهی دنیا در مورد غنیسازی در ایران است، هیچ کاندیدایی به آن حوزه نزدیک نمیشود. و از همه مهمتر، همه خاکستری و با احتیاط حرف میزنند و مواظباند بفهمند که حرفهایشان چه تأثیری روی مردم دارد و اگر هم گافی بدهند، فوری تکذیب میکنند.
و خلاصه، زندگی قبل از انتخابات برای یکی دو ماهی شیرین میشود.