خبر اعتصاب غذای گنجی از این جهت بسیار مهم بود که نشان میدهد کارد به استخوانش رسیده. در دولت که بودم، دو سال پیش وکیل گنجی نامهی وزارت ارشاد را که دادن یک بولتن محرمانه به سعید حجاریان، که سردبیر روزنامهی گنجی بود و او هم بولتن را به گنجی داده بود، غیرقانونی نمیدانست، به ما داد. وزارت اطلاعات هم نامه داد که مرجع اعلام محرمانه بودن، که همان وزارت ارشاد باشد، میتواند رفع محرمانه بودن کند. اینها سند کافی برای آزادی قانونی گنجی بود، اما نشد که نشد. بولتن محرمانه هم شامل موضوعات محرمانه نبود. ترجمهی مجلات خارجی در مورد مسائل مربوط به ایران بود. ترجمهی مجلهای که آنلاین است و در همه جای دنیا به فروش میرسد، نمیتواند ذاتاً محرمانه باشد. وزارت ارشاد برای اینکه این بولتن تکثیر نشود و بهراحتی مطالب مربوط به ایران در دسترس همه قرار نگیرد، آن را محرمانه کرده بود. مسئلهی امروز گنجی انسانی است، مریضی است. این حق زندانیانی هم که به حق دستگیر شدهاند هست که از دکترهای خارج از زندان استفاده کنند. اما اگر همهی مسائل حل شود، مسئلهی گنجی گویا حل نخواهد شد. افشاگریهای گنجی در مورد عالیجنابان رنگهای مختلف که امروز دیگر در همه جا مطرح است. بخشهای عمدهی آن را حتی آقای کروبی هم که رئیس مجلس بودند و امروز مشاور عالیترین مقام نظام هستند، گفته است. اما همچنان نه تنها گنجی آزاد نمیشود که حتی از حق طبیعی خود برای معالجه هم محروم است. هر کس با گنجی در هر مسئلهای اختلاف نظر دارد، در این مسئله که وی درگیر یک مسئله انسانی است و مریض است و باید آزاد باشد و معالجه کند، تلاش نماید. این مسئله آزمون مهمی برای کاندیداهای ذینفوذ است که نشان دهند با حقوق انسانی شهروندان چه خواهند کرد.