تازگیها هر وقت آقای خاتمی را میبینم، از رسانههایی که حرفها و سخنانش را تحریف میکنند و یا ابزاری از گفتههای وی استفاده میکنند، کلی کلافه است. امروز صبح آقای خاتمی را دیدم. داشت از ماجرای تلویزیون و ۱۶ آذر صحبت میکرد. تلویزیون در ۱۶ آذر مصاحبهی امسال آقای خاتمی را نقل کرد که در آن گفته بود ۱۶ آذر پارسال بهترین مراسم دانشگاه بود که دو ساعت دانشجویان حتی با پرخاشگری با رئیسجمهور حرف زدند و خیلیها هم علیه رئیسجمهور شعار دادند. بلافاصله تنها تکهای که در اخبار ۸:۳۰ که روزی روزگاری قرار بود در آن چندصدایی تمرین شود، نیم دقیقهای که آقای خاتمی در آن سخنرانی پرتحمل تاریخی عصبانی شده بود، پخش شد.
امروز هم از خبر دروغ بگو مگوی خود با حجاریان حرف میزد. دیشب یکی از خبرگزاریها از ملاقات ایشان با جبههی مشارکت خبری پخش کرده که در ابتدا تصور میرفت از راههای غیرعادی که البته خیلی هم برای ماها عادی شده، خبر را شنیدهاند. ولی وقتی دیده بودند دروغ نوشته، سوءظن برطرف شد! آقای خاتمی نمیدانست از کجای آن دیدار بگو مگو با سعید حجاریان درآمده که بلافاصله خبر تلویزیونی ۸:۳۰ و کیهان و رسالت آن را پخش کردهاند. میگفت اصلاً نه با حجاریان و نه با هیچکس دیگری بگو مگو نداشته و خیلی راحت جلسه برگزار شده است. خوشبختانه خود جبههی مشارکت خبر واقعی را منتشر کرده که در بعضی روزنامههای امروز هم آمده بود.
البته به اعتقاد من، باز هم بهدلیل اینکه این دروغها و یا تلاشها برای خراب کردن چهرهی آقای خاتمی باعث میشود که از آقای خاتمی خبر و تصویر پخش شود، خود یک سنتشکنی است. والا سخنان آقای خاتمی در مجامع بینالمللی و یا سخنان ایشان در لبنان که در خیلی از رسانههای جهانی بهعنوان یک اندیشه و فکر منتشر شد، در صدا و سیما پخش نمیشود. کسی چه میداند، شاید هم یکی از دلایل حفظ محبوبیت آقای خاتمی همین است که صدا و سیما و خیلی رسانههای دیگر حاکمیت یکدست فعلی از او چیزی پخش نمیکنند.